زن از نگاه دکتر شریعتی


کلا من یه مدت در مورد ict و دانشگاه مطلب بزارم نا خوداگاه میرم سراغ مطالب بی ربط یه مطلب در مورد زن تو وبلاگ یکی از دوستای خوبم(هم دانشگاهیم) دیدم با اجازش براتون میزارم خیلی قشنگه


راستی بگم که بزودی یه خبر خیلی خیلی خوب از طرف مدیر گروه ict اینجا میزارم که در مورد یکی از استادای بی لیاقت داشنگاهه فعلا نمیتونم از جزئیاتش چیزی بگم ولی اگه بشه چه عالی میشه

منتظر باشید

1.این مطلبو بخونید2. به وبلاگ این دوستمون سر بزنید 3. نظر یادتون نره 4. برای من و مدیر گروهمون دعا کنید از پس این استاد مزخرف بر بیایم و بندازیمش بیرون 5. یه لبخند بزن 6. مواظب خودت باش 7.قبل خواب مسواک یادت نره 8. الان میتونی بری 9. برو 10. با زبون خوش برو ادامه مطلب

 ا

زن عشق می کارد و کینه درو می کند ...

دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر.

می تواند تنها یک همسر داشته باشد

و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی!

برای ازدواجش (در هر سنی) اجازه ولی لازم است

و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ...

در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ...

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی!

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی ...

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ...

او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ...

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...؟

و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد ...

و قرن هاست که او عشق می کارد و کینه درو می کند

چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،
زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند

 و در قدم های لرزان مردش
گام های شتابزده جوانی برای رفتن؛

و درد های منقطع قلب مرد سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد ، رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند ...

و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد ...!

و این رنج است

نظرات 4 + ارسال نظر
داود سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:26

سلام چطوری؟
از پیش بر میای عزیزم عددی نیس که اون آس....
چه خبرا؟خوش میگذره؟

سلام دااااااااااااااااااااااش دیوید

خوبی گلم؟
قربونت داه داش
ببینم پسر تو مگه امتحان نداری اینجا چیکار میکنی بدو برو ریاضی عمومی رو بخون میخام از روت تقلب کنما
مثل میان ترم ;)

داود پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 18:02

اصلا حس و حال ِ درس نی!
ریاضی تو یه هفته فقط 3جلسه شو خوندم!!
تو چیکار میکنی؟
داری میترکونی دیگه؟

اره بابا دیگه در حد انفجار اصلا بیرون نمیرم تلویزیون و کامپیوتر و نت و فوتبال همیچی تعطیل شب تا صبح خونم فقط میخام درس بخونم ولی فقط یه مشکل کوچیک دارم اون برطرف شه ترکوندم
جزومو پیدا نمیکنم درس بخونم مشکلم همینه!

داود جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 16:23

جزوتو یافتی بالاخره؟
HTML رو چه کردی؟
ندیدمت بعدِ امتحان؟

نه زود رفتم عصابم غاطی پاتی بود یه دونه یه دونه امتحانا رو دارم خراب میکنم میترسم اخر سر یکشو بیوفتم

سر مغناطیسم که اینقدر امتحان سخت بود همه داشتن اعتراض جمع میکردن

دیگه موندم!

شهاب چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:15

خیلی باحال بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد